اجازه مرسوم بین علمای شیعه و سنی باعث تقریب مذاهب می شد

یزدفردا "به گزارش خبرگزاری رسا، حجت الاسلام رضا مختاری دبیر علمی کنگره بین المللی بزرگداشت آیت الله مرعشی نجفی (ره) در گفت‌وگو با روابط عمومی دبیرخانه این کنگره به بررسی علوم مرتبط با کتابشناسی پرداخته است.با تشکر از اینکه وقتتان را در اختیار دبیرخانه کنگره قرار دادید، بدون هیچ مقدمه ا‌ی لطفا در مورد علم کتاب شناسی و تراجم و تعریف آن دو، مختصراً توضیح داده و ضرورت این علوم را برای تبیین کنید.کتاب شناسی متفاوت با تراجم است. تراجم سرگذشت و شرح حال است و کتاب شناسی اعم است از شناخت کتب و فهرست نگاری نسخ خطی. در میان علوم، علم هایی داریم که مرزهایشان خیلی به هم نزدیک است و متأسفانه گاهی حد این مرزها دقیقا مشخص نشده اند و یا با مسامحه این کار شده است. مانند دو علم رجال و تراجم که در کنار اینها تاریخ، سیره و انساب را نیز داریم و بحث هایی که خارج از آن علوم باید بررسی شوند. در علم رجال از اشخاص از حیث ثقه بودن یا نبودن، (مورد اعتماد بودن یا نبودن) بحث می شود ولی در تراجم سرگذشت نگاری یا شرح حال اشخاص بحث می شود و بحث فقط از حیث ثقه و ضعیف بودن نیست؛ بلکه در مورد آثار، تاریخ زندگی، حوادث زندگی، روحیات، خلقیات و مراتب علمی است و در مجموع کاری به استنباط از لحاظ ثقه بودن یا ضعیف بودن ندارد. به عبارت دیگر علم تراجم یعنی تمام احوال و اخبار شخص.حال باید دید فرق تراجم با تاریخ در چیست؟ آیا وقتی می گوییم تراجم یعنی بخشی از تاریخ؟ و آیا سیره بخشی یا زیر مجموعه ای از تاریخ است؟ اینها باید تعریف های مشخصی داشته باشند. خیلی از این اصطلاحات تعریف نشده اند. مثلا علم انساب که مرتبط با تاریخ است، آیا باید آنرا زیر مجموعه ای از تاریخ بدانیم؟ انسابی که الی ماشاءالله کتاب راجع به آنها داریم. مرحوم هشام بن سائب کلبی بزرگترین نسّابه شیعه است و مرحوم آیت الله مرعشی (ره) در مورد علم انساب هم دستی داشته و کارهای زیادی کرده¬ اند. علم تراجم، یعنی سرگذشت نگاری، حال آنکه در کتابشناسی پیرامون وجود یا عدم وجود کتاب و چگونگی های آن بحث می‌شود. البته گاهی شامل نسخه شناسی هم می شود. مثلا وقتی گفته می شود کتابشناسی، فهرست نسخ خطی هم نوعی کتابشناسی است.ظاهرا خود نسخه شناسی هم یک فن است. مثلا تشخیص اینکه نسخه اصل است یا بدل؟نسخه شناسی در واقع زیر مجموعه کتابشناسی است. یعنی علمی به عنوان نسخه شناسی تعریف نشده است. نسخه شناسی به این معناست که نسخه خطی خوب چیست؟ و فلان نسخه از چه کتابی است. یک کتاب شناس خوب کسی است که از قرائن مختلف بتواند مولف کتاب و تاریخ نگارش آن را پیدا کند. یکی از آن قرائن نوع کاغذ است. مثلا یک نسخه شناس تشخیص می دهد که این کاغذ در چه قرنی استفاده می شده است. مقصود اینکه نسخه شناسی و کتاب شناسی یک تخصص است. البته در عصر حاضر نیز نوعی کتابشناسی بنام کتاب شناسی موضوعی مرسوم شده. مثلاً کتابشناسی حضرت مهدی (عج) ، کتاب شناسی انقلاب اسلامی و یا کتاب شناسی غرب شناسی. گاهی اوقات مقالات هم ذیل همین کتاب شناسی می آیند. لذا وقتی گفته می شود کتاب شناسی مقصود فقط معرفی کتابها نیست.فهرست نگاری در کجای این علم قرار دارد؟فهرست نگاری هم به نوعی کتابشناسی است. یعنی الان کتابشناسی های (فهرست‌ نگاری) مختلفی داریم. نوعی از کتابشناسی همین فهرست نگاری نسخ خطی است. مثل فهرست کتابخانه آیت الله مرعشی (ره) که در ابتدای هر کتاب مختصری راجع به خود کتاب و مختصری هم راجع به آن نسخه ای که در حال معرفی هستند، توضیح می‌دهند. نوع دیگری از کتابشناسی (فهرست نگاری) هم هست مانند کتاب «الذریعه الی تصانیف الشیعه » که راجع به یک کتابخانه خاص یا یک علم خاص یا یک قرن خاص نیست بلکه کتابهای شیعه را به ترتیب الفبا ردیف می کنند و هر اطلاعاتی راجع به آن کتاب دارند را ذکر می کنند. در گذشته نجاشی(ره) و شیخ طوسی(ره) نسخه های آثار شیعه، کتابهای علمای شیعه و روات شیعه را ضمن فهرستی معرفی کرده اند.نجاشی(ره) و شیخ طوسی(ره) هر دو مثل هم فهرست نگاری کرده اند.رجال نجاشی هم در واقع فهرست است. و شیخ طوسی کتاب رجالش کار رجالی است نه فهرستی، دیگر کاری به کتاب ندارد.علمای شیعه مثل نجاشی و شیخ و ابن ندیم در این زمینه کارهای بزرگی کرده اند.پس به نظر شما عصر شیخ طوسی زمان انتزاع علم کتابشناسی بوده و اینکه علمای مذهب ما در زمان شیخ طوسی نگاهی مفصل به این قضیه داشتند.آن چیزی که الان در دست ماست متعلق به شیخ طوسی، نجاشی و ابن ندیم نیست و ما قبل از شیخ طوسی نیز فهرستهایی داشته‌ایم و کتاب فهرست شیخ طوسی و کتاب رجال نجاشی متکی بر فهرستهای قبل از خودشان هست و هشت فهرست را نیز خودشان اسم برده اند که از فهرستهای معروف شیعه است (از قرن سوم تا پنجم و تا زمان شیخ طوسی) اینطور نبوده که همه اطلاعات را خودشان به اصطلاح مستقیما و میدانی جمع آوری کرده باشند، بلکه از فهرستهای قبلی استفاده کرده اند و الان نسخه هایشان موجود نیستند و از بین رفته اند. البته بحمدالله با استفاده از فهرست نجاشی و فهرست شیخ همکاران ما در موسسه کتاب شناسی نسخه ها را بازسازی کرده و این هشت فهرست را در دو جلد ضخیم به عنوان «فهارس الشیعه» منتشر کرده‌ایم‌. این کتاب، هشت فهرست قبل از نجاشی و شیخ طوسی بوده که با هم معاصر و هر دو از شاگردان شیخ مفید هستند. این هشت فهرستی که منبع این دو بزرگوار بوده عبارتند از: 1- فهرست سعد بن عبد الله اشعری ، متوفای 301 اول قرن چهارم2- فهرست عبدالله بن جعفر حمیری متوفای حدود 3053- فهرست حُمَید بن زیاد نینوایی متوفای 3104- فهرست محمد بن جعفر بن بطه متوفای 3305- فهرست محمد بن ولید متوفای 343 (استاد شیخ مفید و شیخ صدوق)6- فهرست جعفر بن محمد بن قولویه استاد شیخ مفید متوفای 3687- فهرست شیخ صدوق متوفای 3818- فهرست احمد بن عبدون متوفای 423شیخ طوسی و نجاشی بر اساس این هشت فهرست کتابهایشان را سامان دادند. پس سابقه ما در فهرست نگاری و کتابشناسی خیلی قدیمی است.سیاق مرحوم آیت‌الله مرعشی در این علم چگونه بوده است؟مرحوم آیت الله مرعشی (ره) در دو جهت این سیره را ادامه دادند؛ به این معنا که خودشان به لحاظ علاقه شان به تراث شیعه و کتابهای شیعه اولا در صدد بودند نسخه های خطی آثار شیعه را تهیه و حفظ کنند به هر زحمت و دردسری که هست با انواع و اقسام زحمت ها و مرارت ها که البته در تاریخ زندگی ایشان هست، نسخه هایی را حفظ کرده و نگذاشتند که دلالان غربی و اروپایی از کشور های اسلامی بیرون ببرند و بعضی از نسخه ها را ظاهرا استنساخ کردند و مرحوم آیت الله مرعشی از این جور کارها هم برای کتابخانه کرده اند. حتی از اوایل حضورشان در نجف و این بخش مربوط به حفظ تراث شیعه و حفظ نسخه های شیعه که بنده خیلی از این نسخه ها را مطالعه کرده ام که اول آن را نوشته اند این نسخه فلان کتاب از فلانی است در فلان سال نوشته شده و بنده به چه طریقی این را خریدم. و کمی هم از بحث تراجم و شرح حال صاحب کتاب. گویا بسیاری از آقایانی که می خواستند کتابی را از کتابهای علمای شیعه چاپ کنند، به آیت الله مرعشی مراجعه کرده و از ایشان خواستند که یه مقدمه ای درباره مولِف، و کتاب بنویسند و بسیاری از آثار آقای مرعشی از این مقوله است. یعنی مقدمه نویسی بر کتابهای دیگر که این مقدمه شامل شرح حال و وضعیت کتاب است که همه اینها را دوستان و همکاران در کتابخانه مجموعه ای را بنام «موسوعه العلامه المرعشی (ره)»، جمع‌آوری کرده‌اند که ان‌شالله چاپ می شود. کار دیگری که آیت الله مرعشی انجام دادند این است که بسیاری از کتابهای چاپی را از این طرف و آنطرف برای کتابخانه تهیه کردند و خود همین منبع بسیار غنی و خوبی است. مثلاً کتابهای چاپ هند در قدیم را با وسایلی که داشتند یا تهیه کرده و یا اشخاصی را فرستادند تا بخرند اعم از کتب چاپی یا خطی.البته اهمیت کتابخانه آیت الله مرعشی فقط به نسخ خطی نیست، بلکه کتابهای چاپی نابی هم دارد که از این طرف و آنطرف دنیای اسلام جمع آوری شده است. همچنین مجله هایی از مصر برخی از کشورهای عربی و از شبه قاره و هندوستان که اینها هنوز فهرست نشده بر حسب ظاهر. الان نمی دانیم به طور دقیق چه مجله هایی در کتابخانه هست. البته الان فهرست می شوند و انشاء‌الله فهرست کتابهای چاپ سنگی هندوستان به مناسبت برگزاری اولین کنگره بین‌المللی آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی(ره) چاپ خواهد شد و شاید فهرست مجله های موجود که خیلی غنی هستند و حتی بعضی از کتابهای چاپ قدیم که حالا در حکم خطی هستند. بگذارید مثالی واضح برایتان بزنم بنده یادم هست یک وقت کار کتاب شهید اول را در دستور چاپ داشتیم یکی از رساله های شهید (اربعون ، چهل مسئله کلامی) را آقا بزرگ تهرانی در الذریعه نوشته بودند که مرحوم آقای زین موسس مجله العرفان در لبنان رساله شهید اول را در تاریخ الشیعه چاپ کرده که آن وقت ما آثار شهید اول را کار می کردیم و جمع آوری کردیم برای تصحیح و چاپ. همه کتابخانه ها را دنبال کردیم اما در کتابخانه های ایران پیدا نکردیم کتابخانه آیت الله مرعشی نبود ، دانشگاه ، آستان قدس ، حرم ، مجلس ، هر جا ؛ بعدا به مناسبتی به طور اتفاقی یکی از دوستانمان گویا در کتابخانه ملی یا ملک یک نسخه چاپی از این کتاب را پیدا کرد. اینطور نیست که اگر کتاب چاپ شده باشد همه جا در دسترس باشد از این کتاب ظاهرا هیچ نسخه ای خطی هم در اختیار ما نبود همان یک نسخه چاپی هست. مقصودم این است که کتابهای چاپی هم خیلی وقتها در حکم خطی است. اهتمام آیت الله مرعشی (ره) یکی هم این بود کتابخانه ایشان الان ذخیره گران بهایی در این جهت هست حتی علامه طباطبایی برای تفسیر المیزان زمانی که کتابخانه آیت الله مرعشی (ره) به این شکل و به این عظمت نبود و خیلی از کتابها در منزل ایشان بودند مراجعه می کردند و از منزل آیت الله مرعشی (ره) کتاب عاریه گرفته و استفاده می کردند.این را هم به تتمه بخش اول اضافه کنم که ، کتابشناسی های شیعه در قرن اخیر به این سبکی که حاج آقابزرگ تهرانی در الذریعه دارند مربوط به یکصد سال اخیر است در قبل از آن هم ما چهار تا کتاب شناسی داریم که آنها قبل از الذریعه هستند و بعضی از آنها هم مورد استفاده صاحب الذریعه بوده اند اول آنها کشف الحجب و الاستار متعلق به برادر میر حامد حسین هندی صاحب عبقات الانوار سید اعجاز حسین که موسسه کتابشناسی نسخه مشغول تحقیق و چاپ آن می‌باشد دومی کشف الاستر صفایی خوانساری این کتاب هم شش جلدش تا الان چاپ شده و بقیه آن هنوز چاپ نشده است. البته شیعه از جهات مختلف مورد عناد بوده تا آثارش معرفی نشود، آقای عبدالجواد فلاطوری که در آلمان بوده و کتابخانه ای را نیز تأسیس کرده‌اند قبل از انقلاب این مطلب را نوشتند که بنده در مقدمه کتاب آورده ام ایشان نوشته: «از بین هر 100 نوشته ای که درباره اسلام دیده می شود 98 تا مربوط به اهل سنت ، 2 تا مربوط به غیر اهل سنت از این دو تا هم که مربوط به غیر اهل سنت است اگر بخواهیم حساب کنیم از هر 7 نوشته یک کتاب یا یک مقاله مربوط به شیعه اثنی عشری است و بقیه زیدی و اسماعیلی و دیگران هستند، یعنی در هر 350 کتاب و مقاله فقط یکی به شیعه 12امامی ارتباط دارد» به همین شکل خیلی کم لطفی می شود به شیعه و تراث شیعه. اصلا میگویند شیعه کتاب ندارد، تألیف ندارد و امثال این حرفها.از این جهت اهتمام آیت الله مرعشی به این امر به اصطلاح نوعی دفاع از سابقه و پشتوانه فرهنگی، تمدنی و علمی است و هم یک شاهد عینی است. غیر از نسخه های خطی کار دیگری که الان کتابخانه آیت الله مرعشی انجام می دهد اینست که کتابهای خطی خوب شیعه که در کتابخانه های دنیا بوده تا آن مقدار که توانایی داشته اند عکس و میکرو فیلم و سی دی از آنها تهیه نموده اند. یعنی همه نسخه های موجود در کتابخانه مرعشی نسخه های خطی نیست بلکه بعضی از نسخه ها اصلش مثلا در لندن، آلمان و یا روسیه است، منتهی عکس، سی دی، میکروفیلم یا همان نسخه دیجیتالیش در کتابخانه موجود است که این هم خدمت خیلی بزرگی است.نسخه خطی ترجمه نهج البلاغه ملافتح‌الله کاشانی، را مشاهده می‌کردم و بعد از پیگیری، دیدم که نسخه خطی آن نیز در کتابخانه واتیکان نگهداری می شود.بله مثلاً در یکی از کتابخانه های تونس یک نسخه بسیار مهم از مجمع الرجال قهپائی اصفهانی نگهداری می شود و بالاتر از این حالا اینکه حتی بعضی از آثار شیعه در کتابخانه مسجد الاقصی فلسطین اشغالی است یک مزاری آنجا بود که بعضی ها احتمال داده بودن مزار شهید باشد و بعضی احتمال داده بودند مزار تألیف دیگری است به هر حال به خاطر اینکه به طور قطع شیعه بوده است با لطایفی یکی از آقایانی که در انگلستان تدریس می کند و بعد از طریق دوستانشان که در فلسطین هستند و دست آخر از طریق دانشگاه اسرائیل که دوستانش جزو اساتید آنجا بودند توانسته بود یک کتاب مهمی را سفارش بدهد آنها هم کتاب را فرستادند به اروپا و از اروپا هم عکسش را فرستادند ایران و ما استفاده کرده و آن را معرفی کردیم. منظور اینکه آثار شیعه الان در کتابخانه مسجد الاقصی و در اختیار رژیم اسراییل است. حتی یک نسخه از کتاب شهید ثانی در حاشیه خلاصه استفاده کرده و از آن به « تنزیه ذوی¬العقول یا نزهت ذوی¬العقول فی نسب آل رسول » این فقط یک نسخه دارد، نسخه ی منحصر به فرد که مورد استفاده شهید ثانی هم بوده و هم اکنون در کتابخانه های آلمان است و این را هم یکی از دوستانمان چند سال پیش رفتند آلمان سفارش دادند و این نسخه را گرفتند و تصویرش را آوردند. مقصود این که بسیاری از نسخه های منحصر به فرد و مورد اعتماد و استفاده علمای شیعه الان در کشورهای اسلامی نیست و جاهای دیگر است و برای تهیه تصویر اینها کار زیادی شده است و این کمکی است به شناخت پیشینه تشیع. یک نسخه دیگر باز از علمای شیعه هست که جزئیات آن را ذکر نمی کنم نسخه منحصر به فردی که هیچ کس آن را ندیده، نه آقا بزرگ تهرانی نه سید محسن امین صاحب «اعیان الشیعه» و نه دیگران. در یکی از کتابخانه های ریاض عربستان است که به وسیله بعضی از دوستان تصویرش را بدست آوردیم و الان آن را داریم که در هیچکدام از کتابهای کتاب شناسی اسمش هم نیست و نسخه ای هم از آن در دست نیست و تا آنجایی که ما می دانیم فقط یک نسخه در ریاض هست.کمی پیرامون سنت فهرست برداری و فهرست نگاری و ضرورت این علم برایمان توضیح بدهید و اینکه نقش مرحوم آیت‌الله مرعشی در حفظ این سنت چه بوده است؟راجع به سنت فهرست برداری و فهرست نگاری یک مقدار توضیح مضاعف لازم است. فهرست به شکلی که 200 سال اخیر رایج شده یعنی فهرست نسخ خطی به این شکل سابقا نبوده ، مثلا نجاشی به مناسبت می گوید از این کتاب دو نسخه هم هست و یا اینکه نسخه ها با هم اختلاف دارند یا اختلاف ندارند یا اینکه آن نسخه اصح از این است ولی به این شکل که یک کتاب بطور خاص منحصر باشد به معرفی نسخه های خطی مثلاً فلان کتابخانه این خیلی سابقه ندارد حدود 200 سال قبل اول اروپایی ها بعد هم مسلمان ها شروع کردند و در ایران تقریبا می‌توانیم بگوییم قدیمی ترین فهرست نسخه های خطی ظاهراً مربوط به فهرست نسخ آستانه قدس رضوی است. در کتاب جمع پریشان (صفحه 73) پیشینه این علم به این شکل فعلی یعنی فهرست نگاری نسخ خطی را آورده ایم. البته باید گفت که هیچ کشوری به اندازه ایران در حال حاضر فهرست نسخ خطی منتشر نکرده است و این پیشگامی ایران را در شناسایی تراث نشان می دهد حتی در مصر که منبع کتب خطی است و یا در هندوستان و یا در جاهای دیگر، و از نظر حجم ایران رتبه اول را دارد. و اما نقش آیت الله مرعشی را هم عرض کردیم یعنی هم تهیه نسخ، شناسایی نسخ، تهیه تصویر از نسخه های خطی جاهای دیگر و دست آخر تهیه کتابهای چاپی شیعه از جاهای مختلف جهان.پیرامون اجازه و استجازه برایمان صحبت کنید، این سنت قبل از علامه حلی و بعد از آن در ایران به چه شکل بوده است و سیاق متأخرین تا قبل مرحوم آیت‌الله مرعشی چگونه بوده است؟بحث اجازه و استجازه بحث بسیار دامنه داری است. مقدمتا باید عرض کنم که ما یک طرحی داریم در موسسه کتاب شناسی شیعه که در نمایشگاه کتاب مشکات هم مقام معظم رهبری حضرت آیه الله خامنه ای (مدظله العالی) آنجا به مناسبت طرح جلد مجله کتاب شیعه و اجازه ای که روی جلد مجله کتاب بود دیدند یاد آوری کردند که شما اجازات شیعه را چاپ کنید که اتفاقا یکی از طرح های موسسه بود و به یمن تاکید معظم‌له اهتمام بیشتری نسبت به این موضوع خواهیم داشت و آن اینکه ما بیاییم اجازات علمای شیعه، منظور مقداری که باقی مانده به ترتیب تاریخ مجیزین، تاریخ وفات مجیزین و ... مرتب کنیم از اول تا عصر حاضر (زمان خودمان) که البته طرح خیلی عظیمی است و احتمالاً بین 20 تا 25 جلد ضخیم هم بشود چون اجازات علمای شیعه زیاد است در عین حال خیلی از آنها هم از بین رفته لذا این یک بحث مفصلی دارد خود این اجازات شیعه یک مدخل و مقدمه ای دارد در حدود یک جلد 500 صفحه ای که بحث از فواید اجازه ، انواع و اقسام اجازه ، سابقه اجازه که همه اینها بابش است ولی اجمالش اینکه در قدیم یکی از فواید اجازه این بوده است.کتابی که نوشته و چاپ می‌شد چون مؤلف اشراف کامل بر استنساخ و چاپ آن نداشت که مثلاً بگوید این کتاب من است، لذا کتابها همین طور دست نویس بود بعدها سؤالاتی ایجاد می‌شد که حالا از کجا ثابت شود که مؤلف این کتاب را نوشته و شاید کسی یک صفحه اش را کم کرده یا اینکه یک صفحه به آن اضافه کرده شاید اولش افتاده و... اینکه از کجا معلوم شما کتاب را به این شکل نوشته اید لذا جهات مختلف استناد یک کتاب به یک مولف آن از طریق خود مولف معلوم می شد بدین شکل که شما کتاب تالیف شده را به شاگردت می دادی تا استنساخ می کرد بعد از استنساخ و مقابله با نسخه شما در انتها گوشه صفحات نسخه مقابله شده توسط مؤلف نوشته می شود که این نسخه صحیح است و بعد اجازه داده می شد به شاگرد که فلانی پیش من این کتاب را خواند و از من اجازه گرفت در نقل راجع به تألیفاتم آنوقت ثابت می شد که این کتاب از چه کسی است.بهترین راه استناد کتابها به مولف و تایید مفاد کتاب مضموم کتاب و مصحح بودن کتاب این سنت اجازه و استجازه و خواندن پیش مولف و بعد خواندن پیش شاگرد مولف و بعد پیش کسانی که از مولف و شاگردان مولف اجازه دارند و همین طور تا زمان حاضر و الا همین که ما یک دفتری را در جایی دیدیم که مثلا نسخه خطی است و فرض کنید نوشته قرب الاسناد از کجا معلوم این قرب الاسناد باشد از کجا بدانیم کم و یا زیاد نشده باشد و یا از کجا معلوم عباراتش صحیح باشد. همه اینها موقوف است بر اجازه و استجازه و تصحیح پیش مولف یا شاگردان مولف لذا این مهمترین فایده اجازه هست در بین علمای شیعه نیز رسم بوده از قدیم (به اصطلاح همان زمانی که فهرست نگاری رسم شد این سنت اجازه هم رسم شده) بطوری که نجاشی در کتابش از بعضی اجازات اسم می برد و اجازه هایی که منبعش بوده ذکر می کرده و اینکه اگر من اجازه داده‌ام این کتاب را به فلان طریق اجازه دادم به فلان شخص، این اجازه معنایش و مهمترین فایده‌اش همین است که عرض کردم یکی از اجازه های مهم شیعه اجازه فهرست ابی غالب الزراری است که آن اجازه خودش نوعی فهرست یک سری کتب نیز است و بعدش هم اجازه مؤلف به فرزندش یا نوه اش که آن را روایت کند و مرحوم حاج آقا بزرگ تهرانی گویا فرموده اند: «انفس الاجازه یا اهم الاجازه» که به ما رسیده و آقای جلالی تصحیح و آن را چاپ کرده است. بعد از آن اجازه سید مرتضی به شاگردش بصروی است که هم فهرست تألیفاتش هست و هم اجازاتش، همین طور اجازه های دیگر مثل اجازه علامه حلی به بنی زهره.آن زمان این اجازه ها مرسوم بود ولی بعدها منحصر به طریق کتب و .. نشد بلکه از فواید مختلف برخوردار شد. مثلاً بسیاری از مسائل تاریخی ما فقط در همین اجازات هست اجازه علامه حلی به بنی زهره آنقدر مطالب تاریخی دارد که در جاهای دیگر دیده نمی شود وصفی که از استادش خواجه نصیرالدین طوسی می کند یا برخی از وقایع و اتفاقات و شرح حال ایشان، بسیاری از این مطالب درون اجازات کبیر هست که در جاهای دیگری نیست این اجازات طولانی بعدها معروف به اجازات کبیره شد، همین اجازه علامه حلی را اجازه کبیره می گویند. پسر شهید ثانی اجازه کبیر صاحب معالم الاصول بعد تا بیاید به اجازه کبیره جزایری و دیگران که بعضی از آنها مستقلا چاپ شده است.مقصود اینکه یکی از علمای شیعه هست که هیچ اسمی از ایشان هیچ جا نیست جز در یک اجازه ای که صاحب کشف الغمه علی بن عیسی الاربلی به شاگردانش داده که در اجازه هست که این عده پیش مؤلف، کتاب را خوانده و مجازند که روایت کنند و یا پیش مؤلف شنیده و مجازند روایت کنند. یا یک نفر دیگر از علمای شیعه هست که فقط اسمشان به وسیله همین یک اجازه باعث شد در کتاب «امل الآمن» به عنوان یکی از علمای شیعه در فلان تاریخ بیاید یا در کتاب ریاض العلماء میرزا عبدالله افندی و کتاب معجم رجال الحدیث آقای خویی که از ایشان یاد می کند حتی اعیان الشیعه هم می آورد.توجه فرمودید اجازه اینقدر فایده دارد. اخیرا از همین عالم نسخه ای پیدا کردیم که اسمی از آن نه در جایی هست و نه نسخه ای ظاهراً فقط یک نسخه شناخته شده در جهان وجود دارد که ما به برکت همان اجازه ای که روی این کتاب هست و اطلاعات آن مربوط به ایشان است که این فلان کتاب و متعلق به فلانی است. لذا برای بیان این مطلب فواید مهمی برای اجازه هست و بین علمای شیعه نیز مرسوم بوده حتی اجازه بین علمای اهل سنت و شیعه رسم بوده و می گرفتند خود شهید اول اجازه از علمای اهل سنت دارد فخرالمحققین نیز همین طور، این سنت از قدیم بوده است. در عصر ما یکی از هنرهای آیت الله مرعشی (ره) این بوده که به اصطلاح اهل اجازه گرفتن و اجازه دادن بودند هم به علمای شیعه و هم به علمای اهل تسنن و سایر مذاهب مثل زیدی ها و خود همین سنت اجازه و استجازه بین علمای شیعه و سایر مذاهب باعث نوعی الفت و رفت و آمد و ارتباط نزدیک می شده و بسیاری از دعوا ها را ختم و بسیاری از نزاع ها را پایان می داده و به این روش نوعی تقریب بین مذاهب بدون سر و صدا و بدون هزینه ایجاد می شد الان اجازات آقای مرعشی از علمای اهل سنت، از علمای زیدی و علمای دیگر که خودش اجازه گرفته و اجازه هم داده را ببینید مرحوم حاج شیخ عباس قمی هم همین طور بوده منتهی آقای مرعشی چون اهتمام زیادی به این جهت داشته در متاخرین و معاصرین تقریبا شاخص است یعنی هیچ کس دیگری غیر از آقا بزرگ تهرانی نداریم که اینقدر اجازه داده باشد یا اجازه روایت داده یا گرفته باشد.درباره نقش مرحوم آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی(ره) در سنت اجازه و استجازه بیشتر توضیح بفرمائید؟نقش مرحوم آیت الله مرعشی نقشی برجسته در بین معاصرین بوده و در فواید آن اینکه همین الان مثلا ما یک کتاب چاپ می کنیم راجع به میرزا صادق تبریزی که تبعید شد به قم در زمان رضا خان و در قم از دنیا رفت و با رضا خان مبارزه کرده است. خوب ایشان در آن مقاطع حساس و مختلف زندگی خودشان را که در هیچ جای دیگری ننوشته‌اند بلکه در اجازه ای که به مرحوم آیت الله صفایی پدر همین آقای صفایی صاحب کشف الأستار فی کشف الحجب و الأسفار نوشته‌اند و الان به دست ما رسیده و خیلی منبع مفیدی برای زندگی و حوادث زندگی ایشان است. حوادث این شکلی هم در اجازات هست. همان طوری که عرض کردم البته از متاخرین مرحوم آقای مرعشی (ره) هم در اجازاتش را خودش از مرحوم آقای میرزا صادق تبریزی استجازه کرده و ایشان اجازه داده منتهی اجازه مختصر ولی در آن اجازه نیز اشاره به بعضی از حوادث کرده که به پدر آقای صفایی مرحوم آقای احمد صفایی داده که خیلی فواید نابی دارد.حالا یه سنتی هم بوده به اصطلاح دو نفر از بزرگان به همدیگر اجازه می دادند که معاصر و در یک رتبه بودند مثل شیخ حر عاملی و علامه مجلسی که به یکدیگر اجازه داده اند. گویا آقا بزرگ تهرانی هم با عده ای همین جور بوده و بعضی ها هم اجازات عام مثل اجازه مرحوم دکتر حسین علی محفوظ که اجازه شعری داشتند ، حتی اجازات را هم به شعر در آورده بودند همان اجازه ای که قرار بود به کسی بدهند و گاهی بعضی اجازات عام به روایات هم داده می‌شد چون اشخاص زیادی اجازه می خواستند خلاصه اینکه در بحث اجازه همان طور که عرض کردم از همه موفق تر مرحوم آقا بزرگ تهرانی و مرحوم آقای مرعشی (ره) بودند.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا